در سال اقتصاد مقاومتی، سازمانها و شرکتها با چالشهای بسیاری روبرو خواهند شد. حل این چالشها برای شرکتها فرصتی ایجاد خواهد کرد تا تجربۀ فرهنگ رقابتی را قدم به قدم فراگیرند. یارانههای گذشته که در چارچوب حاملهای انرژی، مواد غذایی و تولیدات صنعتی همراه با وامهای ارزانقیمت ارائه میشده، صنایع کشور را از فرهنگ رقابتی دور کرده و باعث افزایش هزینههای سربار و ضایعات شده است.
در اقتصاد مقاومتی، شرکتها انگیزه خواهند یافت که فرایند علم و تجربه را با یکدیگر جلو ببرند و مهارتهای مدیریتی را که قبلاً برای آن ارزشی قائل نمیشدند، ارزشمند ببینند. شرکتهای موفق با داشتن مدیریت توانمند در سطح جهانی قادر خواهند بود بهترین استفاده را از کمترین منابع بدست آورند.
با کاهش یارانهها و افزایش واقعی قیمت حاملهای انرژی، رفتار مصرفکنندگان نیز تغییر خواهد کرد و دگرگونی در بخشهای بازارهای مصرف، بسیاری از شرکتها را غافلگیر خواهد نمود. در گذشته، روشهای سنتی برنامهریزی استراتژی و شکست آنها در پیادهسازی باعث شده تا بسیاری از شرکتها اعتماد خود را به این فرایند از دست بدهند. این شکست همچنین باعث شده که بسیاری از مدیران شرکتها، برای خود منطقی بسازند که مدیریت نوین نمیتواند جایی در شرکت آنها داشته باشد و کارکنان خود را از این مهارتها محروم کردهاند. در چندین سال اخیر، تمرکز شرکتها بر نوآوریهای وابسته به فناوری بوده که از طریق وامهای ارزان قیمت بدست آمده است. این باعث شده که قدر فناوری بدست آمده را ندانیم و روشهای مدیریت سنتی را برای فناوریهای جدید بکار بگیریم.
واقعیت این است که اگر قرار است شرکتهای ما در سطح جهانی رقابت کنند و منابع گرانبهای کشور عزیزمان را به بهترین نحو استفاده نمایند و برای کشور ثروت بیآفرینند، باید دیدگاه و روش مدیریت و راهبری شرکتها مدرن شود. برنامهریزی استراتژی اگر به درستی انجام شود و پیادهسازی آن همراه با قابلیتسازی نیروی انسانی و بازار-محوری باشد، قدمی برای موفقیت آیندۀ شرکتها، صنایع و اقتصاد کشور خواهد بود.