در جهان در حال توسعه، موضوع اشتغال همیشه موضوعی بسیار پیچیده است که شامل اثرات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی میباشد. بسیاری از کشورها برای این امر دست به استراتژیهای مختلفی زده اند که در بعضی مواقع، اثرات بسیار زیاد و در بعضی مواقع، اثرات منفی ایجاد کرده است.
اگر تمرکز ما برای اشتغالزائی براساس افزایش نیروی کار در فرایندهای فعلی (مفهوم کارآفرینی) باشد، اشتغالزائی کاذب ایجاد شده و هزینه های اجتماعی و اقتصادی آن را بالا میبرد و باعث افزایش قیمت تمام شده در تمامی فرایندهای سازمانی و کاهش قابلیت منابع انسانی میگردد.
اشتغالزائی کاذب، افسردگی و کم انگیزگی ایجاد کرده و همچنین افزایش توقعات را بدنبال دارد.
اگر قرار است اشتغالزائی همراه با رقابتی شدن صنایع باشد، باید تمرکز خود را در چارچوب قابلیتهای نیروی انسانی فعلی و نیروی انسانی آینده و جوان قرار دهیم. همچنین در همین راستا، باید صنایع نوظهور که دارای قابلیت مزیت رقابتی میباشند، شناسایی و پشتیبانی شوند که این امر در کشور ما به خوبی انجام شده است. این مفهوم فرصت آفرینی است.
ولی متاسفانه شرکتهای بزرگ مثل کشتی های اقیانوس پیما نتوانسته اند چابکی خود را در دیدگاه و استراتژی و ساختار ایجاد کنند و همچنان با دید قدیمی، خود را به تظاهر، قایقهای پرسرعت و چابک نشان میدهند.
شرکتهای عظیم باید تمامی فرایندهای خود را نوسازی کنند و در نوسازی و توسعه آن، اشتغالزائی سالم تولید شود.